ويدئو کليپ ها

فعالين فتنه آرشيو خبرها آرشيو اطلاعيه ها آرشيو مقالات کمپين ها

خانه

English

 

 

 

 

 جامعه سوسیالیستی و رهائی زن

 

 كیوان جاوید

 

 

شاید در نگاه اول برای بعضی از خوانندگان ما این یک شعار از سر تعلق آرمانی و ایدئولوژیک باشد. شاید اینطور برداشت شود هر کس هر چه می گوید و هر چه می نویسد در خدمت جا نداختن یا فروختن کالای خود به مردم است. این یک درک رایج و تا حدود زیادی جا افتاده است که سیاستمدران و سیاسیون دروغ می گویند و وعده سر خرمن میدهند و وقتی خرشان از پل گذشت تمام قول و قرارها از یادشان خواهد رفت و باز سر مردم بی کلاه خواهد ماند. بقول معروف آش همان و کاسه همان.

راه حل یا وعده های انتخاباتی
موضوع این نوشته مثل همه نوشته های ما در این نشریه از سر وعده انتخاباتی نیست. ما نمی خواهیم با حرف زدن و شعار دادن و تبلیع کردن، مردم را پای صندوق های انتخابات بکشانیم تا به ما رای بدهند و ما هم مثل همه حكومتگران تاکنونی به مردم بگوئیم حالا که به ما رای داده اید و انتخابمان کرده اید سکان کشتی را به دست ما بدهید و به خانه هایتان برگردید و بیست تا سی سال به ما وقت بدهید تا خراب کاری حکومت قبلی را سر و سامان بدهیم. صد البته طی این مدت هم همیشه به مردم بگویم امسال و سال بعد هم تحمل کنید و امید تان را از دست ندهید و "خلاف قانون مملکت اقدام نكنید" و علیه دولت اعتراض نکنید و حزب و تشکل و شورا و اتحادیه مستقل خود را هم درست نکنید، چون در غیر این صورت "علیه امنیت ملی و تمامیت ارضی کشور" و علیه قانون اساسی دست به اقدام زده اید. طی صد سال تاریخ معاصر ایران همیشه و همه جا "اقدام علیه امنیت ملی" را به کرات در مقابل خواست مردم قرار داده اند تا مردم را وادار به تمكین وضع موجود كنند.

نابرابری در "ذات بشر"؟
تا جائی که به این موضوع ویژه، یعنی موقعیت زن در جامعه و در زندگی اجتماعی و سیاسی مربوط می شود و تمرکز این نوشته بر سر موقعیت زن در ایران است، زنان هرگز در این کشور در موقعیت مناسبی بسر نمی بردند و صد البته در حال حاضر و تحت حاکمیت حكومت اسلامی در بدترین منجلاب اقتصادی و سیاسی و فرهنگی غوطه ورند. چرا اینطور است. مسئله چیست؟ چرا زنان حتی از همان موقعیتی که مردان در جامعه برخوردارند، فرسنگ ها فاصله دارند؟ چرا در خانه و در خیابان و در محل کار چنین ظلم مضاعفی بر زنان تحمیل می شود. چرا زن باید تحت فرمان و تحت کنترل مرد قرار بگیرد و حق انتخاب زندگی از او سلب بشود؟ این قانون طبیعت است که زن فرمانبردار و مطیع و تحت سرپرستی مرد باشد؟ این زور بازوی مرد و قدرت فکر و اراده قوی مرد است که به او اجازه میدهد بر احساس و عواطف و همه زندگی زن کنترل داشته باشد؟ این چه قانونی است که اینچنین پر قدرت و همه جانبه زنجیرهای بردگی را به دست و پای زنان پیچیده است. قانون طبیعت یا قانون نظام حاکم بر زندگی بشری؟ خواهیم دید نابرابری و ستم مضاعف بر زن ربطی به زور بازو و "برتری فكری" مرد ندارد و طبیعت بشری بر مبناع ستم بر همنوع استوار نیست.


قانون حاكم بر زندگی بشر
نه برده داری ریشه در طبیعت بشری داشت و نه جامعه ارباب رعیتی، بخشی از پروسه تكامل طبیعی بشر بود و نه جامعه سرمایه داری انتخاب آزاد انسانها است. همه این نظام ها بدون اتكا بر یك نیروی قهریه مافوق مردم نمی توانستند و نمی توانند یك ماه هم دوام داشته باشند. استفاده از نیروی سركوب نظیر ارتش و پلیس و دیگر نیروهای سركوبگر نظامی، و از جمله وجود زندان و شكنجه و مجازات های رنگارنگ، همه با هدف انقیاد و منكوب و مرعوب كردن اكثریت جامعه سازمان داده می شود. فرهنگ سازی و ابدی و عزلی نشان دادن این نابرابری سیاسی و فرهنگی و اقتصادی نیز وظیفه رسانه ها و مدیای صوتی و تصویری است. وقتی دقیق تر نگاه شود، این قدرت عظیم رسانه های جمعی بخشی از قدرت سركوب در خدمت طبقه حاكم سرمایه داری در جهان است. اگر این نظر را بپذیریم، آنگاه قبول خواهیم كرد كه نابرابری بین زن و مرد، چه در كشور های اسلام زده یا توسعه نیافته و چه آنجا كه زنان با یك مبارزه مداوم و رادیكال انقلابی به بخشی از حقوق اجتماعی خود دست یافته اند، ریشه در نظام سرمایه داری در جهان دارد. بدون شناخت پایه ای این نابرابری، حتی اگر واقعا فعال صدیق دفاع از حقوق هم زن باشیم، در هر تند پیچ سیاسی هدف مبارزاتی خود را گم می كنیم یا با پذیرش بخشی از خواست های مبارزاتی خود توسط نظام موجود در آن حل می گردیم. سرگذشت و تاریخ فمنیسم گواه همین محدودیت فعالین این جنبش در دفاع از حقوق زن است. جنبش فمنیستی از آنجا كه نمی تواند یا نمی خواهد دست به ریشه نابرابری ببرد، یا در نظام سیاسی موجود حل می گردد یا رهائی از نابرابری را در ضدیت با مردان جستجو می كند.

اصلاحات برای برابری حقوقی
ما چشم مان را روی اصلاحات و بهبود زندگی زن نمی بندیم. مبارزه برای اصلاحات یك بخش جدائی ناپذیر مبارزه ما برای تحمیل بیشترین دستاورد های برابری طلبانه به دولت های حاكم است. تمام تغییری كه مشخصا در اروپای غربی بنفع زنان صورت گرفته است، ناشی از یك مبارزه متشكل و سازمان یافته و رادیكال بوده است. این دستاورد ها بخشی از مبارزه مردم علیه مناسبات حاكم است. از حق رای در اروپای غربی تا حق طلاق و مبارزه برای مزد برابر در ازای كار برابر، تا آزادی رابطه جنسی و دیگر دستاور دهای قابل شمارش برای زنان، همه محصول یك مبارزه رادیكال است. اصلاحات بخش مهمی از جدال جامعه انسانی علیه نظامی است كه از نابرابری سود می برد و خود را در این نابرابری بازتولید می كند. اشاره كنم حتی در كشوری مثل ایران و با وجود حكومتی چون رژیم اسلامی مبارزه برای عقب راندن قوانین فوق ارتجاعی اسلامی بخش از مبارزه روزمره ما باید باشد. این تحمیل حقوق زن اما با گدائی كردن حق زن توسط جریانات "اصلاح طلب" در درون و نزدیك به نظام بدست نمی آید. ما میدانیم نمی شود این حكومت را با هیچ معجزه ای وادار كرد به زن و حقوق زنان احترام بگذارد و قانون برابر و انسانی را در باره زنان رعایت كند. اساس وجود این رژیم بر ضد زن بودن آن بنا شده است. كسانی كه می خواهند تحت نام اصلاحات، قانون اساسی همین حكومت رعایت و اجرا شود و حقوق زن را با اسلام آشتی بدهند نه تنها تلاشی برای اصلاحات به نفع زنان نمی كنند، بلكه هدف شان حفظ همین حكومت با حذف مقداری خشنونت است. این اصلاحات نیست، ایستادگی در برابر انقلاب مردم برای رهائی از شر حكومت است. انقلابی كه زنان اساس آن را تشكیل می دهند.

انقلاب برای رهائی زن
از پدیده تن فروشی میلیونی در سراسر جهان تا خشونت جنسی و تجاوز به زنان، از مزد نابرابر در قبال كار برابر، تا عدم تامین اجتماعی و اقتصادی در بخش اعظم دنیا، همه نشان میدهد حتی در پیشرفته ترین و متمدن ترین بخش جامعه بشری، زنان اتوماتیك و خودبخود با مردان برابر نیستند و همین سطح از برابری هم مدام مورد تعرض نظام حاكم قرار می گیرد. با هر بحران اقتصادی یك بار دیگر تعرض به دستاورد های رفاهی و اقتصادی زنان از سر گرفته می شود و بودجه های ایمنی برای حفاظت از زنان كم و كمتر می شود. خانه های امن كه یكی از دستاوردهای جامعه بشری برای مصون داشتن زنان از خشونت دایر شده است، به بهانه بحران اقتصادی و نبود بودجه تعطیل می شود و به این ترتیب خشونت علیه زنان مجددا گسترش می یابد. به این ترتیب یك بار دیگر باید از نو مبارزه برای همان دستاورد های قدیمی از سر گرفته شود. به این معنا دفاع از حقوق زن هرگز حتی در جوامع پیشرفته برای همیشه تثبیت نمی شود و این عدم ثبات در حقوق و دستاورد های موجود ما را به این می رساند، مادام كه اساس این نظام جهانی بر پایه سود و استثمار و نابرابری اقتصادی استوار است، هیچ رفرمی ابدی و برای همیشه پا برجا نخواهد بود. ما خواهان تحولی بی بازگشت بر زندگی زنان هستم. برابری كامل بین انسانها. برابری در شاد زیستن و برابری در زندگی آزاد و مرفه در همه چیز و حق بهره برداری از همه امكانات مادی و معنوی. این ممكن نیست مگر اینكه كل جامعه، همه انسانها از حق برابر زیستن برخوردار باشند. اینجا برابری عمیق تر و همه جانبه تر خواهد بود و شامل همه انسانها خواهد شد. در این جامعه است كه زن و مرد برای همیشه از شر نابرابری اقتصادی رها خواهند شد. نابرابری ای كه ریشه همه نابرابری ها در تاریخ بشری است. در مفهوم كلی، اینجا انسان رها خواهد شد. این یك مدینه فاضله و یك اتوپی نیست. خود بخود هم بدست نمی آید. برای اینكه بتوانیم چنین زندگی كنیم، در قدم اول باید قدرت دولتی را از دست اقلیت سرمایه دار بیرون بكشیم تا در مقایس وسیع و برای همیشه این برابری طلبی همه جانبه نهادینه شود .

درج در نشريه زن آزاد شماره ٢۵

 

fitnah.movement@gmail.com