از زمانی که سرمایهداری برای بقای خود و تولید هر چه
بیشتر ارزش اضافه، زنان را نیز مجبور به فروش نیروی کار
خود کرد و از طرفی هم زنان طبقه کارگر به دلیل کاهش شدید
دست مزد همسرانشان تن به این بیگاری اجتماعی دادند پدیده
جدیدی در جنبش زنان - که تا آن مقطع بیشتر مربوط به زنان
طبقات دارا بود- شکل گرفت و آن جنبش آزاديخواهانه زنان
طبقه کارگر بود. جنبشی که تا به امروز ادامه دارد و به
مرزبندیهای جدیای با فمینیسم بورژوایی دستیافته است.
جنبشی که نهتنها مانند فمینیسم خواهان حقوق و آزادیهای
برابر با مردان است بلکه بسیار فراتر از آن قصد دگرگونی
مبانی اقتصاد و سیاست جوامع بورژوایی را دارد.
در این میان انقلاب اکتبر نقطهی عطف تاریخی مهمی بود.
انقلابی که خواهان بیشترین برابری و آزادی برای زنان و رفع
هرگونه تبعیض جنسیتی بود. اینها آرمانهای انقلاب اکتبر
بود مستقل از اینکه در آینده چه میزان تداوم پیدا کرد و به
چه سرنوشتی منجر شد؛ اما نفس این تحول در سطح توقع بشریت
در سراسر جهان تأثیرگذار بود تا جایی که دولتهای
محافظهکار غربی هم ناچار به انجام رفورمهایی در این
زمینه شدند و پس از آن جنبش زنان عملاً وارد فاز جدیدی از
خواستها و تعرضات شد. معلوم شد که نظام سرمایهداری اساس
و منشأ همه نابرابریها در سطح اجتماع ازجمله نابرابری
جنسیتی است. در این میان مذهب و ناسیونالیسم و سایر
ایدئولوژیهای مردسالارانه و عقبمانده در خدمت سرمایه و
ابزار توجیه و تحمیل نظام نابرابر موجود عمل کردهاند.
اما در هر صورت و در تمامی نقاط دنیا مهم ترین راه برون
رفت از شرایط موجود جمع شدن به زیر پرچم اعتراض طبقه کارگر
و پذیرش تبیین این طبقه از آزادی زنان است. در این راستا
ایجاد تشکلهای زنان و طرح خواستها و مطالبات برحق جنبش
از اهمیت ویژهای برخوردار است. مبارزه برای آزادی و رهایی
زنان نیز مانند سایر عرصههای مبارزاتی بدون تشکل و آگاه
گری و مبارزه سازمانیافته نتیجهای نخواهد داشت. رفع
تبعیض جنسیتی و ساختن جامعهای آزاد و برابر تنها از عهده
جنبش آزادیخواهانه زنان مبارز و انقلابی کمونیست
برمیآید. برقراری یک نظام سوسیالیستی به رهبری طبقه کارگر
تنها تضمین موجود برای رفع تمامی اشکال ستم و نابرابری
ازجمله در عرصه رهایی زنان است.
امروزه زنان در تمامی کشورهای جهان ازجمله پیشرفتهترین
جوامع سرمایهداری مورد ستم و نابرابری قرار میگیرند و
جنبش آزادیخواهانه زن برای رفع این تبعیضات ادامه دارد؛
اما داستان در کشورهای عقبمانده و مذهب زده ازجمله ایران
حکایت دیگری است. زنان ایران با شرایط و مشکلات خاصی دست
به گریبان هستند که کار مبارزه چه در استراتژی و چه در
تاکتیک را برای آنها به مراتب مشکل و پیچیدهتر میکند.
در مقاله بعد سعی میکنم مشخصاً به تاریخ و عملکرد جنبش
زنان در ایران بپردازم. *
مندرج در نشریه زن آزاد شماره
۴٢ |